در زیر شعری می خوانیم از یاحا کاشانی که به احترام شهدای گمنام غواص «بینام» است:
بهم گفتن گلتُ آب برده
دیگه تنها شدی برا همیشه
کسی که دلشو زده به دریا
به این راحتیا پیدا نمیشه
بهم گفتن گُلت آب برده
کسی از جای اون خبر نداره
دیگه باید بشینی تا یه روزی
که دریا پرپرشو پس بیاره
حالا میگن تو رو با دست بسته
تو رو زنده زنده خاک کردن
نمیدونی که مادر چی کشیدم
منو با این خبر هلاک کردن
بگو اون لحظه که پراتُ بستن
چرا مادر منو صدا نکردی
تویی که قصد برگشتن نداشتی
تو که پشت سرت نگاه نکردی
بگو تا داغ تازم، تازهتر شه
بهت لحظه آخر آب دادن؟
آخه مادر برای تو بمیره
که اینجوری تو رو عذاب کردن
برا عکسات رو پام لالایی خوندم
شبای بیکس و بیقراری
کی جرات کرده دستاتُ ببنده؟
بمیرم تو مگه مادر نداری؟
بهم برخورده مادر، بغض دارم
قسم خوردم دیگه دریا نمیرم
قسم خوردم گلم مثل «خود» تو
منم با دستای بسته بمیرم
پره حرفم، پر دردم عزیزم
ولی آغوش من امن هنوزم
بذار دستاتُ وا کنم عزیزم
تو آغوش تو راحت بسوزم
منبع: کیهان